رو درو دیوار این شهر
همش از تو یادگار
توی این کوچه ی تاریک
من و تنها نمیزاره
یاد حرفای قشنگت
که تو قلبم لونه می کرد
یاد دلتنگی چشمات
که من و بهونه می کرد
من همیشه با تو هستم
تو رو از جون می پرستم
من فقط با تو می تونم
توی این دنیا بمونم
اگه تو نمونی پیشم
می بینی دیوونه میشم
این صدای قلبم
می شنوی آره یا نه
می تونم داد بزنم
عشقمی یا نه ...
آخه من از تو می ترسم
میگن عاشقی جنون
نمی گم عاشقی مرده
اما دیگه نیمه جونه
توی این دوره زمونه
بعضی کارامون حرومه
آی زمونه آی زمونه
من شدم بی آشیونه
چرا رسم عاشقیمون
چنین شده به هر بهونه
عاشق شدن مثل دست زدن به آتیش می مونه .
پس سعی کن تا وقتی که جراتش رو پیدا نکردی
هیچ وقت بهش دست نزنی اما اگه بهش دست زدی
سعی کن طاقتش رو داشته باشی
که تو دستهات نگهش داری
وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره ،
وقتی ناامید شدی به یاد بیار اونی رو که تنها امیدش تو هستی ،
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه و
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد اون کسی بیفت
که تو دلت یه کلبه ساخته